امام مجتبی علیه السلام مسجد را میهمان‌سرای ذات اقدس الهی برای بندگان صالح خدا می‌دانست و واردین و نمازگزاران را میهمانان خداوند می‌شمرد.

حضرت مجتبی علیه السلام در عبادت و بندگی خداوند عزمی راسخ و همتی والا داشت و از هر عمل عبادی برداشتی خاص می‌کرد و بهره کاملی می برد.

* امام حسن علیه السلام و استماع اذان

هنگامی که صدای مؤذن به اذان بلند می‌شد چهره مبارکش دگرگون و رنگشان زرد می‌گردید.

از حضرتش راجع به این حال پرسش کردند. امام در پاسخ فرمود:

إنّ الله تعالی أرسَلَ إلی مَن یَطلبنی لخدمة خاصة، ولا أدری أیقبلُها منی أم لا؟ فکیف لا یتغیّر لونی؛ قطعاً خداوند فرستاده ای را به سوی من ارسال کرده است و مرا برای خدمت مخصوص (نماز) فرا می‌خواند و من نمی‌دانم آیا آن را از من می پذیرد یا نه، پس چگونه رنگ چهره من دگرگون نگردد؟ (قبانچی شرح رسالة الحقوق امام زین العابدین علیه‌السلام، ج ۲، ص ۸۴)

بر اساس این روایت، برداشت امام مجتبی علیه السلام از اذان این است که اذان دعوت به انجام امر الهی است و مؤذن فرستاده خداوند به سوی بندگان‌ است تا آن را طلب کند و آنان را برای انجام این امر مقدس الهی فرا بخواند.

 اهمیت فوق العاده این موضوع موجب انقلاب حالات آن امام معصوم می‌شد به طوری که آثار تحوّل روحی در سیمای زیبا و چهره نازنین آن سید ابرار و امام اخیار هویدا می‌گردید.

* امام حسن علیه السلام به هنگام دخول در مسجد

امام مجتبی علیه السلام هم مانند دیگر مسلمانان به مسجد می‌آمد و نماز واجب و مستحب را نیز در آن جا انجام می‌داد؛ ولی مسجد آمدن آن بزرگوار با دیگران تفاوت آشکاری داشت؛ چه آن که او از مسجد برداشت خاص داشت.

 زمانی که امام مجتبی علیه السلام به در مسجد می‌رسید سر را به سوی آسمان بلند کرده و می‌گفت:

 إلهی ضیفک ببابک یا محسن قد أتاک المسیء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم؛ یعنی بار خدایا میهمان تو بر در خانه ات ایستاده. ای نیکوکار! آدمی بدکار به سوی تو آمده؛ پس ای کریم بزرگوار با آن خوبی‌هایی که در نزد تو است از بدی‌ها و زشتی‌های اعمال من درگذر.(مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۱۴ و بحار الانوار، ج ۴۳، ص۳۳۹)

آری! امام مجتبی علیه السلام مسجد را میهمان‌سرای ذات اقدس الهی برای بندگان صالح خدا می‌دانست و واردین و نمازگزاران را میهمانان خداوند می‌شمرد.

از این رو بر در مسجد ایستاده و متضرعانه به خدا می‌گفت: خداوندا! میهمان تو بر در خانه تو آمده است. یعنی اکنون در را به رویش باز کن و او را بپذیر و نمونه‌ای بارز از نوازشگری این میهمان را بدین گونه ذکر کرده که در نزد من قبایح اعمال است و در نزد تو خوبیها و زیباییها؛ اینک با ملاحظه زیباییها و خوبیهایی که نزد توست از بدیها و زشتیهای اعمال و رفتار من در گذر.

اکنون توجه اهل نظر را به این نکته جلب می‌کنیم که همین مطلب را شیخ نصر بن محمد سمرقندی حنفی نیز در کتاب تنبیه الغافلین نقل کرده و مشتمل بر اضافاتی است او می‌گوید: حسن بن علی هنگامی که به در مسجد می‌رسید، سر را بلند کرده و پس از گفتن این جملات وارد مسجد می‌شد:

الهی عبدک ببابک یا محسن قد أتاک المسیء، وقد أمرت المُحسن منا أن یتجاوز عن المسیء، فأنتَ المحسن وأنا المسیء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم؛ بار !خدایا بنده تو به در خانه تو ایستاده. ای نیکوکار! فردی بدکار به سوی تو آمده و تو نیکوکار ما را امر فرمودی که از بد عمل ما درگذرد.

پس تو نیکوکاری و من بدکردار. بنابراین با خوبیها و زیباییهای آنچه نزد توست از زشتیهای اعمال من در گذر!(احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۲)

آری نخست اعلان می‌کرد خدایا! بنده ات در خانه ات آمده که مسجد خانه خداست و آن گاه خدا را به نیکوکاری یاد می‌کرد و خویشتن را بدعمل می‌شمرد و اضافه می‌کرد که تو خود امر فرموده ای که نیکوکار از بد عمل درگذرد.

بار دیگر تصریح می‌کرد که تو محسنی و من بر کردار و در پایان از خداوند کریم درخواست می‌کرد که با خوبی‌های خود از بدی‌های بنده اش درگذرد و بعد از پایان این جملات تازه وارد مسجد می‌گردید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.